عمو علی
بارادی بلاخره عمو علی بعد از ٣ سال از امریکا اومد ایران کلی همه رو خوشحال کرد آخه دلمون براش خیلی تنگ شده بود.پارسال همین موقع ها بود که بهش زنگ زدیم و خبر اومدن یه فرشته کوچولو تو دلم بهش دادیم اونم کلی ذوق کرده بود و قرار شد یه چیزایی از سیسمونیتو اون بگیره(اما انقدر دیر اومد که تو بزرک شدی و وسایل کوچولویی که برات گرفته بود موند برای نینی عمو فرهاد که ایشالله خدا زود زود بهشون میده) خلاصه که دیشب برای اولین بار عموتو دیدی اولش یکم غریبی کردی و گریه کردی اما بعدش باهاش دوست شدی (البته دیروز یه کوچولو بداخلاق بودی اخه کم خوابیده بودی واسه همین اون پسر مهربون خوش اخلاق همیشه نبودی.) عمو برات سوغاتیهای قشنگی اورده بود و از همه مهمترش...
نویسنده :
شبنم
14:40